جدول جو
جدول جو

معنی آب آهک - جستجوی لغت در جدول جو

آب آهک
(بِ هََ)
آبی که در آن مقداری معلوم آهک ریزند و پس از رسوب آب را در معالجات بکار برند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب سبک
تصویر آب سبک
آبی که مواد معدنی در آن کم باشد، آب گوارا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب بها
تصویر آب بها
پولی که در بهای آب می دهند، حق الشرب، آبپاش، ظرفی فلزی و دسته دار که سر لولۀ آن سوراخ های ریز دارد و برای آب پاشیدن روی گل ها یا زمین به کار می رود، کسی که شغل او آبپاشی بر روی گل ها وگیاهان است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب آهنگ
تصویر آب آهنگ
انسان یا حیوانی که از چاه آب بکشد، کشندۀ آب، برای مثال کرده شیران حضرت تو مرا / سرزده، همچو گاو آب آهنگ (سنائی۲ - ۱۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب دهن
تصویر آب دهن
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، بزاق، تف، تفو، خیو، خدو، بفج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب آلو
تصویر آب آلو
آبی که از آلو بگیرند، آبی که آلوی خشک را در آن خیسانیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
آدمی یا ستوری که آب از چاه و جز آن برکشد. آبکش. آب آهنج:
کرده شیران حضرت تو مرا
سرزده همچو گاو آب آهنگ.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام محلی از توابع قزوین، کنار جادۀ طهران، میان ینگی امام و قشلاق بفاصله 65800 گز از طهران. این قریه دارای معادن ذغال سنگ است بدرۀ کوچکی واقع در شمال غربی بفاصله 4000 گز. زغال سنگ آب یک دارای 7500کالری حرارت است و بسهولت به کک تبدیل تواند شدن
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان سیاه رود بخش حومه شهرستان دماوند و دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) ، نام محلی است در کنار جاده تهران و فیروزکوه میان رودهن و راه دماوند واقع در 53100گزی تهران است
لغت نامه دهخدا
(گِ هََ)
گل ممزوج به آهک
لغت نامه دهخدا
(بِ نَ مَ)
آب آمیخته با نمک که در آن ماهی و پاره ای گوشتها و بعض حبوب و بقول را از فساد و تباهی نگاه دارند، و آن را نمکاب نیز گویند
لغت نامه دهخدا
نام قریه ای از رودبار در ایالت طهران
لغت نامه دهخدا
(بِ)
آب که در آن آلو تر نهاده باشند
لغت نامه دهخدا
(زِهْ)
آبی که از کنار چشمه یا رود و تالاب و امثال آن زهد یعنی ترابد و آن را زه آب نیز گویند. نزیز
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ دَ / دِ)
آب آهنگ
لغت نامه دهخدا
آبی که هر موجود از آن بوجود آید، ذات خدا هویت حق تعالی. خدا نفس الرحمن، رحمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل آهک
تصویر گل آهک
گل ممزوج به آهک
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که دارای املاح آهن باشد آب آهن دار. یا آب آهن جوشان. آب آهن گازدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب ده
تصویر آب ده
آب دهنده آنکه یا آنچه آب دهد، چاه اصلی و نخستین مادر چاه کاریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب آلو
تصویر آب آلو
آب که در آن آلو تر نهاده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب آهنج
تصویر آب آهنج
آب آهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب بها
تصویر آب بها
پولی که در بهای آب دهند حق الشرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب خشک
تصویر آب خشک
شیشه آبگینه، بلوار
فرهنگ لغت هوشیار
آب دهان (بهمه معانی) یاآب دهن پس دادن، آب دهن بسیار خارج کردن بی اختیار آب دهن بیرون ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سبک
تصویر آب سبک
آب گوارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب زه
تصویر آب زه
آبی که از کنار چشمه یا رود وتالاب وامثال آن عبور کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب بها
تصویر آب بها
((بَ))
پولی که در ازای آب دهند، حق الشرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب خشک
تصویر آب خشک
((بِ خُ))
شیشه، آبگینه، بلور
فرهنگ فارسی معین
بزاق، تف، خدو، خیو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوشبختیو اگر بیند که از دریا آب خوشگوار همی خورد، دلیل کند که به قدر آن، از پادشاه مال و نعمت یابد و اگر بیند که جمله آب دریا را بخورد، دلیل کند که پادشاهی همه جهان را بگیرد - لوک اویتنهاو
اگر بیند که آب صافی در پیاله، مانند سگی خورد دلیل کند که زندگانی به عیش و عشرت گذراند، اما کاری کند که بلا و فتنه بدو رسد، که مال جمع را اندک اندک به مردمان بخشد و به خیرات خرج کند .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
قطراتی که از سقف چکد آن قسمت از زمین که آب ناودان بر آن ریزد
فرهنگ گویش مازندرانی